تناد

وَ یا قَوْمِ إِنِّی أَخافُ عَلَیْکُمْ یَوْمَ التَّناد

تناد

وَ یا قَوْمِ إِنِّی أَخافُ عَلَیْکُمْ یَوْمَ التَّناد

جایی برای شنیدن حقایقی که دیدنی است...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام خمینی(ره)» ثبت شده است

فاطمه طباطبایی (همسر حاج احمد آقای خمینی):

اولین دیداری که من با امام داشتم وقتی بود که ازدواج کرده بودم و پسرم نه ماهه بود. من تا آن موقع هنوز موفق به زیارت امام نشده بودم. دلیلش هم این بود که حاج احمد آقا ممنوع الخروج بودند. و بالاخره موفق شدیم آن هم از طریق لبنان و سوریه به عراق برویم و به زیارت ایشان نایل شویم. من برای اولین بار بود که ایشان را زیارت می کردم. احمد آقا هم چندین سال بود که پدرشان را ندیده بودند. ما وقتی به نجف رسیدیم و در زدیم ایشان خودشان در را باز کردند ، چون دیگران خواب بودند و فقط حضرت امام بیدار بودند. یک ساعت به اذان صبح مانده بود. طبیعتا این دیدار پس از چندین سال آن هم با عاطفه و محبتی که ایشان داشتند خیلی خوشحال کننده بود. امام چند دقیقه ای ننشسته بودند که گفتند من باید بروم. در آن موقع خانم بیدار شده بودند. من تعجب کردم. پدری که اینقدر اظهار علاقه کرده بود فقط چند دقیقه نشستند و رفتند؟ از احمد آقا پرسیدم : آقا کجا می روند؟ گفتند: آقا وقت نماز شبشان است. متوجه شدم که امام لذت نماز شب را با هیچ چیزی عوض نمی کنند.

ندا ، شماره یک ، ص ٤٣